ماه قرآن 
ماه فرقان آمده است،
رمضان با بوی بهشت 
با ترنم عشق آمده است.
چه شوری! چه سروری! می‌توان نسیم بال فرشتگان را حس کرد. 
چه زیبا! چه آسمانی 
چه شوری! چه شوقی! کلام کم می‌آورد، میدان سخن تاب تاختن احساس را ندارد. 
تمام زمین، زمان، همه زمینیان بل آسمانیان نیز یک سو، یک صدا، زیبا و هماهنگ در ضیافتی الهی گرد هم می‌آییم و با حال، با قال، با تمام دل و جان گوییم:
مرحبا یا شهر رمضان،
یا شَهرَ التَهلیلِ وَ التَسبیح وَ تِلاوَﮤِ القُرآن 
چگونه می‌توانم با تنی زمینی در میان این خاکیان چنان عشق آسمانی را بیان کنم، ادّعا کنم. جز اینکه ذره‌ای خدایی در وجودم است. هوای دلم ربّانی است. دلم جای خدایی است که صاحب جهانی است. 
این نیز از اعجاز خود اوست که مشتی دل جای جان جانان می‌تواند باشد." لا خَوف و لا حُزن "؛ تکه‌ای بهشت، گوشه ای از رضوان در درونم است، در وجودم با تمام دل احساسش می‌کنم. 
بیدار شو، بیدار شویم تا حس بی‌خوابان را تجربه کنیم. گرسنه شویم تا درماندگان را دریابیم. تا بدانیم که کارهایش حکیمانه است. فراخوان جهاد است، جهاد اکبر پس " فَاستَبِقوا الخَیرات " را پیشه کنیم.
تا پاک شویم، پاک پاک، آنقدر آینه وجودمان را صیقل دهیم تا نور حق در آن انعکاس یابد، قطره‌ای از دریا شویم. 
هماهنگ، هم صدا، یکرنگ و چه زیباست " وحدت ". شاید این یکی از رموز رمضان است؛ تعالیِ حق را در مخلوق نظاره گر باشیم. همه پاک، همه خاموش، همه تسبیح گوی، یار هم، غم خوار هم، دلدار هم باشیم. 
" ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان 
 بَرجَه، گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا" 
در بزم سلطانیم، از خود بی‌خبرانیم، تا یکی سرّ از اسرار غیب که در نهان است بدانیم. که بیابیم، دریا را دریابیم. 
قرار در رمضان تنها نان نیست. هدف بسیار بالاتر از این است. 
" اگر شب ها همه قدر بودی 
 شب قدر بی‌قدر بودی"
چه رمزی در این قدر نهان است که چنان قدر یافته که در نهان خانه جان است. بار دیگر هر آنچه گفته آمده روان است، بر جان است در دل و جان نهان است. تا دیگر بار عجین شود این شربت شیرین و شهد دلاویز با هرآن که جویای آن است. 
أَلف شهر، کم نیست که زیاد است و زیان است آنکه بی‌بهره از آن است. آنجا که ملائکه و روح تنزّل می‌کنند تا در صف ما درآیند، هم صحبت مایند که "مایند ". 
جانم به درآید، تا به یارم برساند، که سرا پا همانیم که تو خواهی و تو آنی، جمالی، جلالی که خدای جهانی. 
فجر است و مطلع و یاران به صف آیند؛ که بیایید.
" بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید 
 در این عشق چو مردید همه روح پذیرید " 
الهی، دستگیرا، دستمان گیر و راه را نشانمان ده که جز تو نداریم، " لا تَقنَطوا " خوانده‌ایم و سراپا رجاییم، محتاجیم و دلخوش به رحمت رحمانیم. دست نیاز برآریم. 
الهی توفیقمان ده رمضان را دریابیم و در این دریای بیکران غو طه ور شویم و گوهر عشق و بندگی را سهیم باشیم.
( آمین بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین)